نام شعر : سپيده در دور دست قويی پريده بی گاه از خواب شويد غبار نيل ز بال و پر سپيد لبهای جويبار لبريز موج زمزمه در بستر سپيد در هم دويده سايه و روشن. لغزان ميان خرمن دوده شبتاب میفروزد در آذر سپيد همپای رقص نازك نيزار مرداب میگشايد چشم تر سپيد. خطی ز نور روی سياهی است: گويی بر آبنوس درخشد رز سپيد ديوار سايهها شده ويران دست نگاه در افق دور كاخی بلند ساخته با مرمر سپيد. |