نام شعر : وهم جهان ، آلوده خواب است. فرو بسته است وحشت در به روي هر تپش ، هر بانگ چنان كه من به روي خويش در اين خلوت كه نقش دلپذيرش نيست و ديوارش فرو مي خواندم در گوش: ميان اين همه انگار چه پنهان رنگ ها دارد فريب زيست! شب از وحشت گرانبار است. جهان آلوده خواب است و من در وهم خود بيدار: چه ديگر طرح مي ريزد فريب زيست در اين خلوت كه حيرت نقش ديوار است؟ |