تفكر عارفانه سپهري
[ گلي ترقي ]
در ما هيچ ما نگاه ، مي توان گفت تفكر عارفانه سپهري شكل گرفته است . اين آخرين اشعار او بدون ترديد از سادگي و طراوت اشعار كتاب حجم سبز برخوردار نمي باشد روح روستائي سپهري كه مدام با لحظه هاي سبز و شگفت طبيعت حضور دارد . نگاهش فراسوي خاك ، درخت ، آب ، به صورتي ناگفتني و بديع مانده است .
در ما هيچ ما نگاه ، شاعر چون چشم مطلق خدا ناظر تمامي هستي است . در علف زار پيش از شيوع تكلم حضور دارد . و زير آفتاب هشتم ديماه است در ابتداي خدا است و در شوري ابعاد عيد . او از اعصار جادو و از زمين پيش از طلوع هجاها سخن مي گويد در اين شعر تمام كوشش و هم او در جهت وحدت ملكوت با جهان مطلوب تن است در پيوند تمامي نيروهاي هستي در يگانگي مطلق روح و جسم تضاد ماده است . تركيبات شعري او مبين اين تلفيق است او سعي در جسماني كردن و و روحاني كردن ماديات دارد و مي خواهد از تجربه هاي خاكي غافل نماند .