مصاحبه با مهدي اخوان ثالث
[ مهدي اخوان ثالث ]
س : ممكن است نظرتان را درباره سهراب سپهري بفرماييد؟
ج : از كارهاي سهراب سپهري در اين "هشت كتاب" چهار پنج شعرش بد نيست. بسيار نازكانه و لطيف است و به نظر من از بسياري جهات تحت تاثير شعرهاي اخير فروغ فرحزاد. او در ابتدا همه نو آوري و اسلوب بازي ها را آزمود. اين اواخر كه راهش را پيدا كرد. ولي سهراب سپهري مرد نجيب و محجوبي بود و نقاش بسيار خوبي.
س : ممكن است كه در اين مورد توضيح بدهيد؟
ج : اين چند شعر آخرش كه شباهتهايي هم گفتم با كار فروغ دارد ، خوب است. او در اين چهار ، پنج شعر اخيرش توانسته است براي خود زبان خاصي پيدا كند . با لطافتي كه از عرفان بودايي هند مايه مي گيرد و در تصويري كه از يك نقاش بر مي آيد مطالبي را به صورت زيبايي بيان كرده است ، ولي بقيه شعرهايش قابل توجه نيست. به نظر من فقط تجربه اي نا موفق است و اما مرگ زود رس او با توجه به شعرهاي اخيرش و مخصوصا" نقاشيش واقعه تاسف انگيزي براي هنر معاصر است . درود خداي بودا و راما بر او.
س: به اين ترتيب به نظر شما همين چند شعر ايشان است كه جالب است ، ولي بقيه جالب نيست . ممكن است بفرماييد كه به چه دليل چنين عقيده اي داريد؟
ج : به دليل آنكه اين اشعار وزن درستي ندارد - معاني درستي را ابلاغ نمي كند . رنگها خام به نظر مي رسد و خوب از عهده كار كلام برنيامده است و نمي تواند با مردم رابطه برقرار كند . مثل گنگ خواب نديده خيالاتش را من من مي كند. فقط اين چند شعر اخيرش كه مي تواند پيامي را به خواننده اش ابلاغ كند. چون يكي از هدفهاي شعر ابلاغ پيام است ، بدين معني كه مثلا" من - يا شما چيزي را در دلم ، ذهنم ( با تاثيري و احساس و انديشه اي ) پيدا كرده ايم و مي خواهيم آن را در ميان بگذاريم. او در اشعار قبليش بيهوده به اين طرف و آن طرف مي گشت و مي خواست كاري انجام دهد كه ديگران انجام نداده بودند ، ولي همان طور كه قبلا" هم گفتم نجيب بود و چون براي كارش اصالتي قائل بود ، دوباره بر سر جاي اولش ، سادگي برگشت و كوشيد تا در اين اشعار آخرينش به مردم نزديك شود . او جستجوگر سرگرداني بود كه نقاشي هايش را به مراتب بهتر از شعرهايش ارايه مي داد ، او شايد در جستجوي راهي براي ارتباط با مردم بود و توانست كه آن را در اين چند شعر آخرينش پيدا كند .