چشم انداز شعر نو فارسي
[ حميد زرين كوب ]
.... در اينجا از شاعري ديگر سخن به ميان مي آيد. شاعري كه نوعي شعر مستقل ارايه مي دهد. نوعي شعر پر تصوير و پر محتواي شعري. با تصويرهاي شاعرانه و محتواي عرفاني و فلسفي و غنايي. و اين شاعر سهراب سپهري است.
سهراب ، شعر خود را نه به توصيف نفس منحصر مي كند و نه آن را در خدمت تعهد خاص اجتماعي قرار مي دهد ، او شعر را در قلمرو فكري و هنري مي جويد و دنيا را از ديدگاه هنر محض نگاه مي كند و آنچه برايش اهميت دارد ، هنر محض است. براي او روح بيشتر از جسم اهميت دارد . از اين روست كه سپهري نه به خود توجه دارد تا حديث نفس سر دهد و نه به جمع تا در جرگه شاعران اجتماعي درآيد. او شاعري است كه در دنياي شاعرانه و هنرمندانه خود غرق است : چنان غرق كه همه چيز را فقط از ديدگاه شعر و هنر
مي بيند. او به همه چيز رنگ شعر مي دهد . تمام اشيا براي او
معنويت دارد ، در عمق اشيا فرو مي رود و به آن ها زندگي معنوي مي بخشد . از اين روست كه هميشه در شعرهاي او شييي همان طرف قرار دارد كه روح . براي سپهري تمام ذرات عالم مي توانند داراي معنويت ، روح ، عاطفه و احساس باشند و اين نكته در شعر سپهري از اهميتي فراوان برخوردار است . او همواره در شعرهاي خود ماده را به روح و روح را به ماده تبديل مي كند از اين رو همه چيز براي او قابل تبديل است ماده و روح گويي براي او واحدي را تشكيل مي دهد و ذهن را به سوي نوعي وحدت
ظهر بود
ابتداي خدا بود
ريگزار عفيف
گوش مي كرد
حرف هاي اساطيري آب را مي شنيد
آب مثل نگاهي به ابعاد ادراك
لك لك
مثل يك اتفاق سفيد
بر لب بركه بود
حجم مرغوب خود را
در تماشاي تجريد مي شست
چشم وارد فرصت آب مي شد
طعم پاك اشارات
روي ذوق نمك زار از ياد مي رفت
(هشت كتاب ، اينجا هميشه تيه)
زبان سپهري زباني است شاعرانه و خاص خود او . شعر او از وضوح و روشني به دور است و از تصاوير شاعرانه و مبهم - كه غالبا تازه و بكر نيز هست - برخوردار. او همه چيز را از دريچه شعر و هنر
مي بيند و همه چيز براي او تبديل به شعر مي شود . سپهري شاعر تصويرهاي زيبا و خيالات نازك و ظريف است . شعر او ممتاز و بي نظير و در ضمن مستقل و دور از هر نوع تاثير پذيري است . "هشت كتاب" او نشان مي دهد كه سپهري همواره در راه
مي گذارد و هرگز توقف را در شعر و هنر روا نمي دارد. سپهري تكامل قدم شاعري است صاحب سبك خاص و از بنيان گذاران شعر معاصر فارسي است.