نام شعر : هايي


سرچشمه رويش هايي، دريايي، پايان تماشايي.
تو تراويدي: باغ جهان تر شد، ديگر شد.
صبحي سر زد، مرغي پر زد، يك شاخه شكست : خاموشي هست.
خوابم بر بود ، خوابي ديدم: تابش آبي در خواب ، لرزش برگي در آب.
اين سو تاريكي مرگ ، آن سو زيبايي برگ. اينها چه، آنها چيست، انبوه زمان ها چيست؟
اين مي شكفد، ترس تماشا دارد. آن مي گذرد، وحشت دريا دارد.
پرتو محرابي ، مي تابي. من هيچم: پيچك خوابي. بر نرده اندوه تو مي پيچم.
تاريكي پروازي، روياي بي آغازي ، بي موجي ، بي رنگي ، درياي هم آهنگي!